حضرت یوسف (ع) و یازده ستاره
یوسف، پیامبر - داستان
در روزگاران قدیم حضرت یوسف (ع) در کنعان، واقع در کشور فلسطین، به دنیا آمد. شبی یوسف (ع) در خواب دید که ماه و خورشید و یازده ستاره به او سجده میکنند. وقتی او خواب خویش را برای پدر بازگو کرد، پدر به او گفت: تعبیر این خواب در بزرگسالی تو اتفاق خواهد افتاد. ماه و خورشید من و مادرت هستیم و یازده ستاره برادرانت هستند. از آن پس یوسف نزد پدر عزیزتر شد. برادران بزرگتر که به او حسادت میکردند، مخفیانه او را در چاهی انداختند. حضرت یوسف (ع) توسط کاروانی که به مصر میرفت از چاه بیرون آورده و به عنوان برده فروخته شد. اما سالها بعد یوسف (ع) توانست در مصر به مقام بالایی برسد. کمی بعد برادران وی برای تهیهی آذوقه به مصر آمدند. یوسف (ع) خود را به آنها معرفی کرد و از آنها خواست یعقوب (ع) و همهی خانواده را برای زندگی به مصر بیاورند. سرانجام حضرت یعقوب به همراه پسران و خانوادهاش به طرف مصر حرکت کرد. حضرت یوسف (ع) به استقبال آنها رفت. پدر و مادر و یازده برادر یوسف (ع) همگی به او احترام گذاشتند و خواب دوران کودکی حضرت یوسف (ع) تعبیر شد.