عمارت سوخته
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب «عمارت سوخته»، داستان جوانی است که به پیشنهاد خودش و برای مراقبت از مادربزرگ پیرش که به تازگی بیمار شده است، به روستای محل زندگی او میرود. او باید تمام تلاشش را بکند تا امسال حتما در کنکور قبول شود، در غیر این صورت باید به سربازی برود، اما تجربه دور و جدا زندگی کردن از خانواده را نداشته است. درحقیقت حالا مسئولیت بزرگی روی دوشش است. مراقبت و نگهداری از مادربزرگ پیرش، آن هم در روستایی که حتی امکانات اولیه زندگی را هم ندارد. اما سفر «آرش» او را درگیر ماجراهایی میکند. او جذب عمارت سوخته روستای مادربزرگش میشود و میخواهد برای عکاسی به آنجا برود اما دوستش او را از رفتن به آنجا منع میکند و... .