آمود
آمود قصهای زندگی دختری به نام مریم است که بازی روزگار او را وارد جریانهای ناخواستهای از زندگی میکند. نمونه بارز این بازی ازدواج او با پسر داییاش فریدون بود فردی که اورا به شدت آزار میداد و در کنار او احساس آرامش نمیکرد اما چون مادرش این کار را از او خواسته بود برای دل مادرش آن را انجام داد. مرگ برادرش ناصر، سکته مادرش؛ مادری که تکیهگاه او در غم و غصههایش بود، دور افتادن از علی فردی که دوستش داشت و میخواست زندگیاش را با او بسازد و در نهایت رسیدن به علی که اکنون بیمار است و مبتلا به بیماری مهلک Ms اینها جریانات مهم ذکرشده در این داستان بودند.