سبد سفارش شما خالی است!

این کتاب مروری است بر سرگذشت دو تن از فرزندان رضاشاه ")علیرضا "و "فاطمه(" که سرنوشت و زندگی تقریبا مشابهی داشتند" .علیرضا "فرزند تاج‌الملوک دختر تیمورخان میرپنج بود و بعد از شمس و محمدرضا و اشرف به دنیا آمده بود، اما "فاطمه "دختر ملکه عصمت دولتشاهی بود .رضاشاه از این زن فرزندانی چون عبدالرضا، احمدرضا، فاطمه، محمدرضا و حمیدرضا داشت .سرخوردگی علیرضا و فاطمه، ازدواج با زن و مردی غیر ایرانی، و سرنوشت اندوهبار، وجه مشترک آن دو بود .نویسنده که به نظر می‌رسد تا حدودی با اعضای خاندان پهلوی، به ویژه فاطمه و علیرضا آشنایی داشته، در این کتاب مفصل سرگذشت آنها را به رشته تحریر کشیده و بدین طریق گوشه‌هایی از تاریخ و دربار پهلوی را بازگو کرده است .او می‌نویسد" :با آن که افراد خانواده پسیان هرگز مناسبات نزدیک و روابط آن چنانی با خاندان پهلوی و دربار نداشتند، معهذا چون دست تقدیر ناخودآگاه نگارنده را نخست در ماجرای برنامه شگفت‌آور و نقشه خطرناک علیرضا وارد کرد و بعد هم دست تصادف روزگار ارادتمند را در پاریس با فاطمه روبه‌رو نمود، این دو دیدار و تاحدی خلاصه سرنوشت این دو شاهزاده را که سراپا تعجب انگیز و حیرت‌آور است نقل می‌کنم ."برخی از مطالب از این قرار است :علیرضا در آرزوی دیدار استالین و نیل به مقام سلطنت ;سرنوشت غم‌انگیز دو شاهزاده خانم خاندان پهلوی :فاطمه و شهناز ;یادی از کارهای خوب رزم‌آرا ;آغاز گرایش‌های سیاسی جوانان در ایران ;پهلوی‌ها و فرمانرواها ;نشریه اطلاعات و سابقه تاریخی آن و سرنوشت خاندان پهلوی .گفتنی است کتاب با عکس‌های متعددی از شخصیت‌های سیاسی و درباریان دوران پهلوی همراه است .