لاکی نوبتی بازی میکند
لاکپشتها - داستان / هدیه - داستان / داستانهای حیوانات / تولد - داستان
لاکی یک لاکپشت کوچک بود که با پدر و مادر خود در یک آبگیر کنار برکه زندگی میکرد. روز تولدش پدر و مادر او برای او یک چهارچرخه خریده بودند. لاکی از این که یک چهارچرخه دارد و دوستانش هاپو، گوگولی و خاری نمیتوانند از چهارچرخة او به طوز همزمان استفاده کنند ناراحت بود. دوستانش وقتی به جشن تولد آمدند هدیة کوچکی برای او آوردند و آنها با همفکری هم تصمیم گرفتند که به جای این که همگی سوار چهارچرخه شوند، نوبتی سوار شوند و از بازی لذت ببرند. این کتاب مصور شمارة 148 از سلسله کتابهای سفید است و برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.