کوچولو ابرو کمون میترسه از تاریکی
شعر کودکان و نوجوانان
این داستان مصور و رنگی که در قالب شعر تدوین شده، درباره دختربچهای است که از تاریکی و شب میترسد، اما دوستش، کلاغ سیاه، او را متقاعد میسازد تا از تاریکی نهراسد .داستان چنین آغاز میشود" :یکی بود یکی نبود الا خدا/ پر سیاه هم این ور دنیای ما/ پر سیاه، دست کوچولو دم کوتاه، قصه داره/ قصه که نه غصه داره/ یه شب که من بودم و اون/ تو آسمون بی نشون/ تاریکی بود تاریکی/ ."....داستان برای گروه سنی "الف "به طبع رسیده است .