سبد سفارش شما خالی است!

مدتی بود که مولی مارمولک کوچک، کارهای عجیب و خنده‌داری انجام می‌داد، گاهی یک کلاه کوچک کاغذی روی سرش می‌گذاشت و یک دستمال گردن ‌بلند به گردنش می‌بست و خودش را در آینه نگاه می‌کرد و شکل‌های عجیب و غریبی درمی‌آورد، گاهی نیز، جلوی آینه تعظیم می‌کرد، و روی توپ می‌ایستاد و توپ را قل می‌داد. دخترک، دوست مولی تعجب می‌کرد تا این که وقتی مولی به همراه دوستش به مدرسه رفتند، آنها را تعقیب کرد. آن دو به پارکی رسیدند که در استخر آن پانزده مارمولک منتظر بودند. با دیدن مولی، مارمولک‌ها دست زدند و مولی شروع کرد به نمایش دادن چیزهای عجیب و غریب و خنده‌داری که در خانه انجام می‌داد و مارمولک‌ها خندان برای او هورا می‌کشیدند. این کتاب برای کودکان دو گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.