رستنیهای امید: رمان
در این داستان پیرزنی داستان زندگیاش را برای همسایهاش تعریف میکند. او در روستایی در شمال زندگی میکرد و در نه سالگی به عقد پسرخاله شانزده سالهاش در میآید. بعد از دو سال صاحب فرزندی میشود؛ اما شوهرش نسبت به او و زندگیاش دلسرد شده کمتر به خانه میآید. تا این که در جیب کت شوهرش عکس زنی غریبه را مییابد و.....