لنگه کفش

لنگه کفش

در داستان دیگری از سری "ماجراهای آقا جواد پسر بزرگ خانه"، مادر قصد دارد پس از تهیه‌ی ترشی، یک کوزه از آن را به دایی‌ اسدالله و عروسش بدهد که در همین حال بچه گربه‌ای را درون کوزه مشاهده کرده و لنگه‌کفشی را به طرفش پرتاب می‌کند. زن دایی‌ اسدالله پس از دریافت کوزه‌ی ترشی یک روز خطاب به مادر می‌گوید: "طیبه خانم ببخشیدها راستش نمی‌خواستم بگم چون می‌ترسیدم که خستگی به تن‌تون بمونه، ولی گفتم که شاید خودتون دنبالش گشتید و پیداش نکردید. راستش دیشب که عروسم کوزه‌ی ترشی رو خالی کرد، این لنگه‌کفش بچه‌گونه‌رو از ته کوزه‌ی ترشی درآورد. اول فکر کردیم که شاید بادمجون ترشیه ولی وقتی شستیمش دیدیم که نه، لنگه‌کفشه! فکر کنم به پای قاسم می‌خوره". پس از گفته‌های زن‌دایی، مادر از حال می‌رود و به خودش لعنت می‌فرستد که دیگر ترشی نریزد.

قیمت چاپ: 600 تومان
نویسنده:

مهدی خلیلی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1385

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

20

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649670638

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف