عسلی و داداش کوچولو
«عسلی» به برادر کوچک تازه به دنیا آمدهاش حسادت میکرد. اما پدر، آلبوم کودکیهای عسلی را به او نشان داد و عسلی دریافت که او نیز روزی کوچک بوده و حالا بزرگ شده است و میتواند خیلی کارها را انجام دهد. پدر به او آموخت که کودک تازه به دنیا آمده قادر به انجام هیچ کاری نیست و بزرگترها باید در غذا خوردن، لباس پوشیدن و... به او کمک کنند تا کمکم بزرگ شود. پدر برای عسلی عروسکی خرید که مثل برادر عسلی، کوچک بود و نمیتوانست کارهایش را خودش انجام دهد. از آن به بعد عسلی برادرش را دوست داشت و منتظر بود تا او هرچه زودتر بزرگ شود. در این کتاب کودکان میآموزند که چگونه با برادر یا خواهر تازه متولد شدة خود رفتار کنند و به آنها حسودی نکنند.