مثل ماهیها
داستانهای اجتماعی
چیزی به تحویل سال نمانده بود و دخترک دعا میکرد پدرش زودتر به خانه برگردد. چند روز از عید گذشت اما پدرش نیامد. دخترک نذر کرد اگر پدرش بازگردد، ماهیهایش را در رودخانه آزاد کند. چند روز بعد پدرش که خلبان هوانیروز است، آمد و او نذرش را روز سیزده بدر ادا کرد. کتاب مصوّر حاضر، داستانی دربارة دفاع مقدس است که ارزش نذر کردن را در امیدوار بودن و برآورده شدن آرزوها بیان میکند. این کتاب برای گروه سنی (ب) و (ج) به نگارش در آمده است.