هشت ریشتری: بر اساس خاطرات امیر سرلشکر عزیز پرویزی
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - داستان / پرویزی، عزیز، 1333 - / داستانهای فارسی - قرن 14
همین که چمدانت را بر میداری، همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اما وقتی یک عمر تنهایی، هیچ کس از تو نمیپرسد کجایی؟ انگار همین چمدان لعنتی، تمام ترس مردم از سفر است. هیچ کس از تنهایی تو نمیترسد... مشغول همین فکرها بودم که یکی از مسافرها با عجله به من تنه زد و هوشیار شدم. صدای شاگرد شوفر به گوش میرسید که به مسافران اعلام میکرد هر چه زودتر بار و بندیل خود را جمع کنند تا مبادا جا بمانند.