داستان دو خط
کتاب حاضر داستان دو خط موازی است که پسرکی در کلاس درس آنها را روی کاغذ ترسیم میکند :((دو خط موازی)) وقتی یک دیگر را دیدند در همان لحظه به هم دل بستند .هنگامی که آن دو تصمیم گرفتند زندگی مشترکی را با یک دیگر آغاز کنند، معلم خطاب به دانشآموزان گفت :دو خط موازی هیچ وقت به هم نمیرسند . دو خط از شنیدن این حرف ناامید شدند، در نتیجه به دنبال یافتن راهی برای پیوستن به یک دیگر از صفحه کاغذ خارج گشتند و ....