ارثیه ابدی
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان، زندگی دختری به نام «پریچهر» را روایت میکند. پدر پریچهر، تصمیم گرفته است که دخترش را به عقد پسرداییاش «الیاس» در بیاورد. روز موعود فرا میرسد، الیاس صبح زود آماده میشود تا پریچهر را به آرایشگاه ببرد، اما «آناهیتا» خواهرش، سعی میکند که او را منصرف کند، از طرفی نگاههای «هاتف»، برادر الیاس نیز گویای همین مسئله است. «نوری»، مادر الیاس هم با رفتارش مخالفتش را اعلام میکند. الیاس، مردد میشود اما با دیدن پریچهر و شیطنتهایش آرام میگیرد و او را به آرایشگاه میرساند، اما... .