ژیوار
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره دختری به نام «محیا» است که دلباخته پسرخالهاش به نام «مسیح» است. آنها در شرایطی با یکدیگر ازدواج میکنند که مسیح دلباخته دختری به نام «پریسان» است. مسیح شرایط زندگی را بهگونهای برای محیا سخت میکند که او تصمیم میگیرد از مسیح جداشده و به خانه پدریاش بازگردد. پریسان و مسیح زندگیشان را آغاز میکنند و صاحب پسری میشوند که مبتلا به تالاسمی ماژور است؛ بیتوجهیهای پریسان به پسرش باعث میشود تا او در حادثهای فوت کند و حالا مسیح پریسان را مقصر این ماجرا میداند اما... .