سبد سفارش شما خالی است!

این کتاب قسمت چهارم از مجموعه پنج‌گانه «داستان شهر رازآلود» است. «محمد»، «سالار» و «عرفان» برای به دست آوردن گوی باید خود را به مناره ی افسانه‌ای برسانند اما در این راه سالار به واسطه یک دعوای خیابانی زخمی می‌شود و پس از درمان به زندان منتقل می‌گردد، محمد به کمک مردی مهربان نقشه‌ای طراحی می‌کند تا ضمن نجات سالار به مناره ی افسانه‌ای بروند و گوی را به دست بیاورند و اینک ادامه ماجرا را در این داستان بخوانید ...