چرا همه جا تاریک شد؟
داستانهای حیوانات
در جنگل سرسبز و بزرگی، حیوانات بسیاری در کنار هم زندگی میکردند، در وسط این جنگل، برکهای قرار داشت که هر روز قورباغهها، لاکپشتها، سنجاقکها و حیوانات زیادی اطراف آن بازی میکردند و آب مینوشیدند. در کنار این برکه، درخت بلوط بلندی بود که جغد پیر و دانایی روی آن لانه داشت. همة حیوانات جنگل او را دوست داشتند و هروقت مشکلی برایشان پیش میآمد، به سراغ او میرفتند. جغد دانا هم با مهربانی به آنها کمک میکرد. یک روز، وقتی حیوانات برای پیدا کردن غذا از لانههایشان بیرون آمدند. ناگهان همهجا تاریک شد، هیچکس دلیل تاریکی را نمیدانست و همه ترسیده بودند. آنها نزد جغد دانا رفتند و جغد دانا خورشیدگرفتگی را که کسوف نامیده میشود، برای آنها توضیح داد. این کتاب به همراه تصاویر برای دو گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.