روباه حیلهگر و گرگ شکمو
روباه و گرگ در دامنة کوه همدیگر را دیدند و روباه شروع به چاپلوسی کرد. گرگ و روباه برای گرفتن شکار به باغی که روباه نشان داد، رفتند. روباه لاغر بود و از نردههای باغ رد شد و گرگ به سختی خود را از لای نردهها به باغ رساند. باغ پر از میوه و مرغ و خروس بود. گرگ شروع به خوردن کرد و آنقدر خورد که شکمش بزرگ شد. ولی روباه کمتر خورد چون میخواست از نرده رد شود. ناگهان باغبان با یک چوب بلند از راه رسید و دنبال آنها دوید. روباه که پرخوری نکرده بود، به راحتی از نردهها گذشت، اما گرگ نتوانست و باغبان با چوبدستی بلندش به جان او افتاد و او را کتک زد. این کتاب برای دو گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.