ماجراهای ناگوار: چوببری مصیبتبار
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
در جلد چهارم از مجموعۀ «ماجراهای ناگوار» برای «وایولت»، «کلاوس» و «سانی بودلر» سرپرست جدیدی در نظر گرفتهاند. بچهها برای دیدن سرپرست جدید به چوببری عجیبی میروند و همانجا درمییابند که خودشان هم باید در چوببری کار کنند. شرایط کار سخت است ولی با شکستن عینک کلاوس اوضاع به کلی برهم میریزد. او را نزد چشمپزشک میبرند و کلاوس با حالتی گیج بازمیگردد. او که هیپنوتیزم شده شروع به خرابکاری در کارگاه میکند. بچهها حضور «کنت اولاف» طماع را به خوبی حس میکنند و مطمئن هستند که همۀ این مسائل ریشه در حضور او دارد. آنها به خوبی متوجه میشوند که کنت، این بار در لباس منشی چشمپزشک ظاهر شده و قصد آزار آنها را دارد. هر سه کودک سعی میکنند این موضوع را ثابت کنند و سرانجام موفق میشوند و همه درمییابند چشمپزشک، هیچ تخصصی نداشته و دوست و همکار اولاف است. اوضاع به خوبی خاتمه مییابد، اما رئیس کارگاه چوببری دیگر حاضر به قبول سرپرستی بودلرها نیست.