جایی که شهابها خاموش میشوند
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «کوچههای بنبست»، «میکی موس پاهای زشتی دارد»، «آینه جام»، «آوارهای در باد میخندد»، «گذر خیال»، «دیدمش بیرنگ بود»، «جایی که شهابها خاموش میشوند» عنوانهای داستانهای این کتاب هستند. در داستان «کوچههای بنبست» میخوانیم: «سایه معاون روی روزنامه دیواری سالن پهن شده بود، دستش را دراز کرد طرف راهروی تنگ و تاریک. آب دهانم را قورت دادم، مقنعهام را کشیدم جلو. تمام جرئتم را ریختم توی پاهایم و به دنبالش راه افتادم».