حکایتهای شاعران
طنز فارسی - مجموعهها / لطیفههای فارسی - مجموعهها
آوردهاند که شاعری نزد مولانا «عبدالرحمن جامی» آمد و غزلی قرائت کرد که به ظاهر مورد تایید قرار گرفت. شاعر گفت: «میخواهم این غزل را بر دروازة شهر بیاویزم تا هرچه زودتر به شهرت دست پیداکنم». جامی گفت: مردم از کجا بدانند که این غزل تو است، مگر این که خودت را نیز در کنارش بیاویزی. کتاب حاضر، نخستین شماره از مجموعة «آوردهاند که...» است که به بازنویسی برخی از حکایات مرتبط با شاعران اختصاص یافته است. حکایت یادشده «شهرت شاعری» نام دارد.