ماجراهای بانی خرگوشه و مربا: مربای مجانی
داستانهای حیوانات
یک روز صبح «بانی خرگوشه» و «موش کوچولو» به فروشگاه شهر خرگوشها رفتند. خانم مربافروش مرباهای تازه و خوشمزه برای فروش گذاشته بود و برای اینکه فروشش بیشتر شود، چند شیشه کوچک مربا به عنوان نمونه برای مشتریان قرار داده بود تا مرباها را بچشند و از آنها بخرند. بانی خرگوشه عاشق مربا بود، بانی خرگوشه یکی از شیشههای کوچک مربا را برداشت و خورد و مربای موش کوچولو را هم خورد. بانی خرگوشه برای خوردن بیشتر مرباهای مجانی، هربار به مغازة لباس فروشی میرفت و لباس تازه میخرید و با قیافة تغییریافته نزد خانم مربافروش میآمد و از مرباها میخورد تا این که خانم مربافروش متوجة کلک او شد. این کتاب برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.