شبپرهها
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که خط سیر و فضای جدیدی دارد. نویسنده با قرار دادن شخصیتهای اصلی داستان در فضایی نو توانسته است ارتباط منطقی را با خوانندهاش برقرار کند و بر او اثر بگذارد. این داستان درباره آداب و سنن گذشتگان و هنجارشکنیهای امروزه انسانها نگاشته شده است. در داستان میخوانیم:«ساعت ده صبح بود که با «کاوه»، پسرعموم، سوار ماشین داشتیم میرفتیم طرف یه آسایشگاه. پدر و عموم یه نذری داشتن که باید میبردیم اون جا میدادیم».