کیانا به مهد کودک میرود
داستانهای اجتماعی / مهدکودک - داستان
امروز برای "کیانا" روز خوبی است چون جشن تولد سهسالگی اوست. او خیلی خوشحال است، چون آنقدر بزرگ شده که بتواند به مهدکودک برود.فردا او به همراه مادرش برای معاینه پیش دکتر میرود. او درمییابد که بچهها برای رفتن به مهدکودک باید سلامت باشند تا بیماری را به یکدیگر منتقل نکنند. سرانجام روز اول مهدکودک از راه میرسد. در مهدکودک کیانا با مربیاش آشنا میشود. او با لبخند به کیانا میگوید "امروز باید کارهای زیادی با هم انجام دهیم".