داستانهای لئو شیر مهربان: گیلاس
داستانهای حیوانات / سرگرمیها
در یک صبح آقای «لئو» شیر مهربان،کنار ساحل رودخانه نشسته بود و پرندههای زیبا را تماشا میکرد. پرندهها به طرف جزیره پرواز میکردند و از آنجا برمیگشتند، با نوکشان از درخت گیلاس میچیدند و به این طرف میآوردند. لئو که عاشق گیلاسهای خوشمزه و آبدار بود، فکر کرد که مثل پرندگان پرواز کند و به طرف جزیره برود، اما نتوانست سرانجام به کمک دوست صمیمی خود «جیمی موشه» نقشهای کشیدند که هم توانستند به پرندگان کمک کنند و هم لئو توانست از گیلاسهای شیرین و آبدار بخورد. این کتاب برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.