صبح بخیر
در «صبح بخیر» راوی، داستان را با شرح نقل مکان به محلة «عباسیه»، که دارای امکانات زیادی نسبت به «جمالیه» است، آغاز و خیابان رضوان را توصیف میکند که مکانی بین شهر و روستا است. او دوستان محلة جدیدش را به محلة قدیم خود میبرد و آنها نیز مانند جهانگردها از آن منطقه دیدن میکنند، چرا که زندگی در آن محله مانند زندگی در قرون وسطی بود. بعد از آن وی خانوادههای ساکن در خیابان رضوان مانند «آل اسماعیل»، «آل سناوی» و «آل کناشه» را معرفی و بخشی از اتفاقات رخ داده در هر خانواده را بیان میکند. مجموعة حاضر حاوی داستانهای کوتاهی تحت عنوان دوباره از همان کوچه؛ صبح بخیر؛ و منتظر غروب نمان است.