متولد ماه جغد
«متولد ماه جغد» داستان غمانگیز بهرام سعیدی است. بهرام بعد از 5 خواهر به دنیا میآید و نورچشمی پدر و مادر میشود. مخصوصا پدر، به طوری که هرچه بهترین بود به بهرام تعلق میگیرد. بهرام هنگامی که بزرگتر میشود به حرکات و رفتار دخترانه تمایل پیدا میکند. گاهی با آرایش و لباس دختران به بیرون میرود و باعث سرافکندگی خانواده میشود. او دیگر نورچشمی پدر نیست، پدر او را به خاطر رفتارهایش زیر تازیانة شلاق میگیرد. پزشکان پیشنهاد عمل میدهند که تغییر جنسیت دهد، اما پدرش نمیپذیرد. در هیچجا حتی در خانواده پذیرشی از بهرام صورت نمیگیرد و او سرانجام دست به خودکشی میزند. در این کتاب داستانهای دیگری با عناوین زیر آمده است: یکی از این دوشنبهها بود، به سلامت بانو، اولین ثانیة صبح پرید، ژلة توتفرنگی، برادر بار دارد، زخمه بر ساز شنی، و راحله خسیس بود.