زنگ انشاء
وقتی تازه معلم شده بودم، با شور و شوق معلمی وارد کلاس درسی شدم که چند پایه دروهی ابتدایی در یک کانکس برپا بود. دانشآموزان آن کلاس روستایی از روستاهای دور و نزدیک منطقه، سر کلاس حاضر میشدند، اولین برف زمستانی باریدن گرفت و من از دانشآموزانم دربارهی برف انشاء خواستم، نگارش هرکدام از بچهها دربارهی برف و مشکلاتی که آنها و خانوادهشان را درگیر خود کرده بود، تجربهای تلخ و به یادماندنی از درد و غم آن اجتماع در فقر روستایی را در ذهن من حک کرد "نامهای به خدا"، مسابقهی علمی"، "فرار مغزها"، "ازدواج موقت، ریشهها و اندیشهها"، "دیدگاه مخالفین و نظرات موافقین ازدواج دانشجویی"، "فرزندان کوره"، "فرهنگ"، "عاشقانه" و "مادر" و... عنوانهای دیگر مطالب نوشتار حاضر است که هریک به بررسی بخشی از مشکلات و معضلات اجتماعی اشاره کرده است.