تازیانههای تقدیر
مطالب این کتاب بازگو کننده خاطرات زندگی دختری است به نام ((عسل)) .او در کودکی با مرگ پدر، تنها سرپناه خود را از دست میدهد .مادر عسل به پیشنهاد بستگان خود، پس از چندی ازدواج میکند .عسل که در آن هنگام شش سال دارد با ازدواج مجدد مادرش دچار افسردگی میگردد .حضور ناپدری در جمع خانواده برای عسل تحمل ناپذیر است .ناپدری با بدرفتاری خود باعث آزار و اذیت عسل و برادرش میشود .عسل با کسب موفقیتهای تحصیلی مورد توجه اولیای مدرسه قرار میگیرد .یک روز ناپدری با مردی سی ساله به خانه میآید .او از عسل که اکنون سیزده سال دارد، میخواهد تا با این مرد ازدواج کند .برادر عسل که از مشاهده وضعیف رقتبار خواهرش رنج میبرد تنها راه نجات او را فرار از خانه میداند، اما...