تو باشی و من
شخصی که عزیز خویش را از دست داده است هراسان، خویش را نزد جسد وی رسانده و با ناباوری سعی در سخن گفتن با وی دارد. او میگوید و آرزو دارد که با عزیز از دست رفتهاش تنها باشد، پتو را از رویش کنار میزند و زاری میکند و اطرافیان سعی میکنند آرامش کنند و او را از جسد دور میکنند. اما هیچیک از آنان نمیدانند روح حاضر در اتاق شاهد همهچیز بوده و او نیز به حکم مادری، دلش برای فرزند میسوزد و زاریهای وی آزارش میدهد، اما توان نزدیک شدن به فرزند خویش و دلداریاش را ندارد. مجموعۀ پیش رو حاوی 15 داستان کوتاه تحت برخی از این عناوین است: خانم جان؛ سنگ سفید؛ انتظار سرد؛ توباشی و من؛ چراغ سبز است؛ و نقلهای رنگی.