زمستان بی‌بهار

زمستان بی‌بهار

داستان‌های فارسی - قرن 14

این کتاب را می توان رمان خاطره نامید. در این کتاب "ابراهیم یونسی" در سنین هفتاد و چند سالگی و با دید مردی در این سن و سال، خاطرات دوران کودکی خویش را از بدو تولد باز می گوید. در پاره ای از مطالب کتاب، نویسنده کوشیده است _ گاه با موفقیت _ دوران کودکی و حال و هوای آن را از نو تسخیر کند؛ "یعنی آن گاه که در چشم کودک، کوبه در به هیات و با هیبت گرز پهلوانان افسانه ای جلوه می کند و آن گاه که تو _ کودک _ از میان دو ساق پای پدر که بغلشان کرده ای فرسنگ ها دشت و دمن می بینی و چون سر بالا می کنی تا در چشمان پدر بنگری، انگار به چیزی در چند قدمی آسمان نظر افکنده ای". وقایع کتاب به تقریب فاصله سال های 1300 تا 1340 را شامل می گردد. البته نویسنده گاه نقب هایی هم به آینده می زند. یونسی درکتاب، از پدر، پدربزرگ، مادر و مادربزرگ و بزرگواری هایشان، از کودکی و بازی ها، زیبایی ها و شیطنت های آن، از دوران دانش آموزی، از جوانی و میانسالی، از سال های اعدام و عوالم آن، از سال های زندان و پس از آن، از مردم فقیری که در فقر مطلق به سر می برند اما مناعت و بزرگواری خود را نیالوده یدک می کشند سخن می گوید. با همه دردها و سیاهی هایی که کتاب در بر دارد، لحن آن شاد و شادمانه است؛ هر چند بهار همچنان از راوی رو نهفته است.

قیمت چاپ: 245,000 تومان
نویسنده:

ابراهیم یونسی

ناشر:

نگاه

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1400

نوبت چاپ:

5

تعداد صفحات:

768

قطع کتاب:

وزیری

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9789643511135

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف