دوازده روز از زندگی یک دیوانه
مرد میانسالی که همراه مادر خویش زندگی میکند، با پیشنهاد وی، تصمیم میگیرد قسمتی از خانه را اجاره دهد. مرد جوانی در غیاب وی شرایط را پذیرفته و با مادر قرارداد اجاره امضا میکند. پس از ورود مستاجر به منزل، رفتار غریب وی توجه مرد را به خود جلب میکند. او سرانجام صبح روز سیزدهم سکونت خود در آن مکان، منزل را برای همیشه ترک کرده و همه آنچه را که دارد برجای میگذارد. مرد صاحبخانه، مدتها بعد، بین وسایل وی دفترچه یادداشتی را مییابد مشتمل بر نوشتههای روازنه جوان، در آن دوازده روزی که در آن محل ساکن بوده که همه نشان از دلتنگی، بدبینی، و کجفهمیهای وی دارند. مرد صاحبخانه اکنون علت رفتارهای غریب وی را به خوبی درک میکند. این کتاب مشتمل بر 5 داستان کوتاه با عنوان دوازده روز از زندگی یک دیوانه؛ دو روی یک شب؛ رک و پوستکنده؛ مصاحبه؛ و قریبالوقوع است.