هویت
«کارن» و مادرش در انگلستان زندگی میکنند. آنها در زمان جنگ تحمیلی به آبادان میآیند تا طبق گفتة مادر، خانة موروثیشان را بفروشند. آن دو با ورود به آبادان خانهای را اجاره میکنند، تا این که یک روز بر اثر انفجار بمب در نزدیکی خانه، کارن مجروح شده و مادرش را گم میکند. او پس از بهبود با پسری با نام «مهدی» آشنا میشود و به همراه وی مادرش را مییابد. مادر با دیدن کارن و مهدی حقایقی را برای کارن بازگو میکند که مسیر زندگی وی را تغییر میدهد.