مامان بابا
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «لالایی»، «لذت کشتن»، «مامان بابا»، «داداشی»، «من که سواد ندارم»، «بچهدزد»، «من خودم میخوام وردارم»، «آمپول درد داره»، «آریاسان»، «خب بعد...»، «دیگه دوسش ندارم» عنوانهای برخی از داستانهای این کتاب هستند. در داستان «لذت کشتن» میخوانیم: «بشقابهای کیک و استکانهای چایی را جمع کردم. حواسم بود که چیزی روی میز زمین نماند. پسر کوچولوی ما دستش را به دیوار گرفته بود و داشت یواشیواش قدم برمیداشت».