قصههای آینه
داستانهای تخیلی
در این داستان که برای نوجوانان تالیف شده ماجراهای دختری به نام "آینه" بازگو میشود .او با آینه روی تاقچه خانهشان آشنا و دوست میشود و به رازهای بسیاری پی میبرد .در ابتدا دختر به دنبال کودکیاش و عروسکی که در کودکیاش گم کرده میگردد .این آغاز آشنایی او با آینه است .آنها تولد همدیگر را جشن میگیرند و در روزهای بعد، در پی ماجراهایی، دختر به کمک آینه روی تاقچه درمییابد که پدرش در روز عروسی دیر بر سر سفره عقد حاضر میشود ;به انگیزه و چگونگی نامگذاری خواهرش مهتاب پی میبرد ;از گذشته مادربزرگش باخبر میشود ;با زمین و آسمان و ستارهها گفت و گو میکند، و میآموزد که چطور آدمهای مغرور و خودخواه را با هم آشتی دهد .گفت و گو و ارتباط دختر با قاصدک برفی، ستارهها، ماه، عروس، خورشید، آب، آینه، گنجشکها، پنجره، آسمان و بهار از دیگر مضامین این داستان است .