شب قیامت و صبح الست
در این رمان دختر دانشآموزی به نام "روشن "به یک خانواده فرهنگی و سرشناس تعلق دارد .بنابر تصور اشتباه "روشن "از خانواده مبنی بر عدم علاقه آنان به او، وی قصد انتقام از خانواده دارد .از همین رو با پسر دانشجویی ارتباط عاطفی برقرار کرده عاقبت پس از کشمکشهایی با او ازدواج میکند .اما زندگی نافرجام "روشن"، بهرغم فداکاری او و داشتن فرزند، از هم میپاشد .با این همه، "روشن "زندگی خود را با تحصیل و کار ادامه میدهد و پس از ماجراهای متعدد سرانجام با روانپزشکی به نام "دکتر نویدی "زندگی جدیدی آغاز میکند .