عاشقانهای در آشویتس
داستانهای آلمانی - قرن 20م.
کتاب «عاشقانهای در آشویتس» که تاکنون نامزد و برندهی چندین جایزهی ادبی شده است، دورهای کوتاه و غمانگیز از تاریخ را در مرگبارترین اردوگاه کار اجباری آلمان نازی روایت میکند. «سوزی زیل»، نویسنده توانا و چیرهدست استرالیایی، با سبکی بدیع، وقایعی دردآور و دهشتبار را از زبان «هانا»، شخصیت اصلی داستان، بازگو میکند. با این همه تحتتأثیر اعجاز عشق است که تمام چارچوبها و حدومرزها فرو میریزند و مفهوم متعارف دین، نژاد، زندانی و زندانیان در این اعجاز رنگ میبازد. در قسمتی از کتاب «عاشقانهای در آشویتس» میخوانید: «آنها آمدند، نیمههای شب؛ و سکوت را با مشتهایشان دریدند و آنقدر بر در کوبیدند تا پدر در را برایشان باز کرد. من پاورچینپاورچین بهسمت تخت خواهرم رفتم و آرام زیر پتوی تختش خزیدم. اریکا بیدار بود. نجواکنان در گوشش گفتم: "من از اونها متنفرم". مادرمان وقتی از این کلمه استفاده میکردیم خیلی بدش میآمد، اما...».