تپش: در تابستانی که گذشت
در این داستان "حمید "پسر نوجوانی است که بعد از پایان سال تحصیلی در کلاس "جودو "ثبت نام میکند ;اما پدرش نمیتواند مخارج او را بپردازد، پدر حمید از او میخواهد که به دنبال کار برود، حمید با کار کردن در یک مزرعه، مخارج خودش را تامین میکند و در اواخر تابستان پدرش آنها را برای زیارت به مشهد میبرد و حمید تصمیم میگیرد که برای تابستانهای آیندهاش همیشه برنامهریزی داشته باشد .