صراحت بیان برای مدیران: بدون زیر پا گذاشتن اصول انصاف و مروت
قابلیت اجرایی / فرهنگ سازمانی / کارکنان - مدیریت / رهبری
همه ما بالاخره روزی، پس از گذراندن دوران تحصیل و خدمت سربازی و پشت سر گذاشتن همه موانع باید در مکانی مشغول بهکار شویم. رسیدن به شغل ـ حتی اگر آن شغل، شغل رؤیایی و ایدهآل ما نباشد ـ برای هر فرد یکی از لحظات مهم زندگی است...؛ لحظه پُر از شور و شوق استخدام! اما بدترین اتفاق ممکن، داشتن یک رئیس ناجور است! یک رئیس یا مافوق بداخلاق، بددهن و عصبانی که بههیچ چیز توجه نمیکند و هر ایراد یا مشکلی ببیند بدون توجه به شرایط زمانی و مکانی آن را اعلام میکند و موجب رنجشخاطر نیروهایش میشود یا رئیسی که دقیقا برعکس باشد؛ یعنی آنقدر با نیروهایش با ملاطفت، مهربانی و عطوفت برخورد میکند که کارمندان از اخلاق خوب و مهربانی او سوءاستفاده کرده و کارها را انجام نمیدهند. «کیم اسکات» ـ نویسنده کتاب ـ دقیقا بهخاطر همین مورد از کار خودش استعفا داد و بهدنبال تأسیس یک کمپانی برای خودش رفت. یک رئیس بداخلاق که به شدت افراد را تحقیر میکرد باعث شد او کمپانی خودش را درست کند اما در کمپانی خودش، رئیس حالت دوم شد و آنقدر با کارمندانش مهربان بود که به قول خودش از آنطرفِ بام افتاد! پس از این اتفاقات، اسکات، کتاب «صراحت بیان برای مدیران» را در 8فصل به رشته تحریر درآورد که در آن به مدیران آموزش میدهد در هر لحظه، برای اداره امور بهصورت درست، باید چگونه با کارمندان برخورد کنند.