گل قاصد
ادبیات آلمانی - قرن 20م.
"گل قاصد" داستان جوانی است در زندان که از شدت تنهایی و تکرار مداوم برنامههای زندان دچار حالتهای روانی و مالیخولیایی شده است. وی روزی در حال هواخوری در محوطهی زندان متوجه گل زرد کوچکی میشود که در گوشهی چمن حیاط روییده است. از آن پس او تمام تلاشش را برای به دست آوردن و چیدن گل به کار میبندد و البته این کار با توجه به این که باید از حلقهی راهپیمایان بیرون نرود قدری سخت به نظر میرسد. جوان چند روز تلاش میکند تا بالاخره موفق شده و گل را به دست میآورد. آن شب او در سلولش حس نابی را تجربه میکند و تمام شب خواب گلهای مختلف را میبیند. کتاب حاضر مجموعهای از چهارده داستان، هفت شعر و یک نمایشنامه از "ولنگانگ بورشرت"، نویسندهی آلمانی است. از جملهی این داستانها میتوان به "شبها موشهای صحرایی هم میخوابند"، "گل قاصد"، "رادی"، "بیل بروک" و "تنها یک پاسخ" اشاره کرد.