رابطه
خودسازی / خودکاوی
کتاب حاضر، مجموعهای از گفتگوهای در باب فلسفه و انسان است. مؤلف بیان میکند که ما بازندگی قهریم و به آن تبسم نمیکنیم. از روی ملالت و تکلف وارد زندگی میشویم. او خاطرهای بیان میکند که: «شاید چهار یا پنجساله بودم. یک روز پدرم یک جفت گیوه نو برایم خرید و گفت: فردا میخواهد مرا با خودش به یکی از دهات مجاور شهر به مهمانی ببرد. من بهقدری حالت شعف پیدا کردم که تا صبح با وجوداینکه خواب بچگی سنگین است چند بار بیدار شدم و بیرون را نگاه کردم ببینم صبح شده است یا نه. این یعنی به استقبال روز و زندگی رفتن».