وزیر دوراندیش
داستانهای تاریخی
پادشاه، پیرمردی حکیم را به وزارت بر میگزیند .درباریان علیه وزیر توطئه میکنند و به پادشاه میگویند "وزیر به مردم وام میدهد و از آنها میخواهد تا پس از مرگ پادشاه، بدهی خود را بپردازند .او با این کار خواهان مرگ پادشاه است ."پادشاه در این باره از وزیر توضیح میخواهد .وزیر میگوید منظور من این بوده که بدهکاران برای نپرداختن بدهی خود، همیشه در آرزوی طول عمر و سلامتی پادشاه باشند .این حکایت از بوستان سعدی برای گروه سنی "ب "بازنویسی شده و در صفحات مصور و رنگی به چاپ رسیده است .