پانزده سگ
داستانهای کانادایی - قرن 21م.
در دستشویی مردانه «آپولو» به مرد مسنی که شغلش تولید لباس بود اجازه میدهد که بخشی از وجودش را لمس کند. از این عمل او احساس زایدالوصفی به او دست میدهد. سپس خدایان در میخانه مشغول گفتوگوی گنگی درباره ماهیت بشر میشوند. آپولو، معتقد است انسانها هیچگونه شایستگی خاصی نسبت به دیگر موجودات ندارند و «هرمس» استدلال میکند که انسانها نمادها را ایجاد و از آنها استفاده میکنند. نویسنده در این رمان با بیانی قانعکننده خطرات آگاهی بشری را بازگو میکند و مفاهیمی چون «تخیل»، «ویرانگری»، «جذابیت» و «بیگانگی» را در رفتار پانزده سگ نشان میدهد.