قصههای کوچک برای بچههای کوچک (مجموعه 12 جلدی)
روزی یک پستهی دهانبسته به درون چاهی افتاد. خواست فریاد بزند و کمک بخواهد، اما چون دهانش بسته بود نتوانست. در این هنگام خاله قورباغه به کمک او آمد و سپس او را با خویش به خانه برد. و به بچههایش گفت که برایتان یک همبازی آوردهام. بچه قورباغهها از پسته خوششان نیامد. چون خیلی کوچک بود و دست و پا و دهان نداشت. اما خاله قورباغه گفت: "تا دهانش باز نشده، پیش ما خواهد ماند". بچه قورباغهها خواستند کاری کنند که او زودتر دهانش باز شود و برود. اما هرچه تلاش کردند موفق نشدند. سپس حوصلهاشان سر رفت و برای بازی به بیرون از خانه رفتند. پسته نیز به دنبالشان رفت. بچه قورباغهها مشغول بازی شدند، در این هنگام پسته، مار بزرگ سیاهی را دید که دهانش را برای خوردن بچه قورباغهها باز کرده بود. پسته خواست فریاد بزند اما نتوانست. بنابراین خودش را به سنگی کوبید. در اثر صدای ایجاد شده، بچه قورباغهها متوجه مار شدند و به سرعت فرار کردند. در این هنگام پسته که دهانش باز شده بود، فریاد زد: "صبر کنید تا من هم بیایم". بچه قورباغهها پس از شنیدن ماجرا از پسته تشکر کردند و همگی نزد مادرشان رفتند تا از او بخواهند، اجازه دهد پسته، که اینک خندان شده، برای همیشه پیش آنها بماند. در این مجموعه، 12 جلد در یک مجلد همراه تصاویر رنگی تحت عنوان قصههای کوچک برای بچههای کوچک فراهم آمده است. هر جلد شامل پنج داستان است. عناوین برخی از داستانها عبارتاند از: سه تا دوست؛ پستهی دهان بسته؛ سیب کال و ماهی قرمز؛ آقا موش باهوش؛ غولچه و دختر بادام؛ قورباغهی خجالتی؛ دانهی برف و قلب یخی؛ عنکبوت و جاروی دمدراز؛ پرواز با قاصدک؛ پری کوچولوی هفت آسمان؛ دختر نارنج و پسر سینی؛ و گوریل نارگیلی.