مرگ ایوان ایلیچ
داستانهای روسی - قرن 19م. / داستانهای روسی - قرن 19م. - تاریخ و نقد
در این رمان، فرهنگ غالب بر جامعه، «ایوان» را به مسیر مشخصی هدایت کرده و سرنوشت وی را رقم میزند. او به صورت نمادین از طبقة مرفه برگزیده شده و چگونگی زندگی و مرگ وی به تصویر کشیده شده است. زندگی او عادیترین، سادهترین و در نتیجه وحشتناکترین نوع زندگی است و این نحوة زندگی، مورد انتقاد «تولستوی»، نویسندة برگزیدة رمان است. وی در داستان، ایوان و «گراسیم» را به عنوان نمونههایی از دو طبقة کاملا متفاوت انتخاب کرده و به تجزیه و تحلیل فرهنگ و شخصیت آنها میپردازد. گراسیم و نحوة زندگی او به عنوان نمونهای از مردم زحمتکش با فرهنگ ساده زیستن، در مقایسه با اربابان متکبر و خودبین مطرح میشود. مرگ ایوان ایلیچ چکیدهای از فلسفة تولستوی و بازتابی از کمال اخلاقیات او پس از تجدید نظرهای فکری عمیق است. علاوه بر آن داستان، گویای نظر وی دربارة رسالت هنر نیز هست؛ این که هنر تاثیرات اخلاقی مهمی بر مخاطبان میگذارد و وسیلهای برای شکلگیری و تکامل افکار انسانها است.