غریبه
((مارک تواین)) در این داستان خیالی، سرگذشت سه جوان را باز میگوید که با شیطان ملاقات کردهاند .شیطان که به شکل جوانی برازنده درآمده با آنها در برخی کارها همراهی میکند .گاه موجودات جانداری میسازد و به راحتی آنها را از بین میبرد .شیطان این کار را گناه تلقی نمیکند .او معتقد است اجداد او فرشتگانی هستند که نمیتوانند مرتکب خطایی شوند .شیطان انسان را موجودی فناپذیر میداند و خاطر نشان میکند که جسم انسان خیالی بیش نیست ....