موش شهری و موش صحرایی
داستانهای تخیلی / داستانهای حیوانات / موشها - داستان
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در این داستان، در یک روز تابستانی، در خانه موش کوچولو کوبیده شد. وقتی موش کوچولو در را باز کرد، پسرخالهاش، موش موشک را دید. موش کوچولو با خوشحالی موش موشک را بغل کرد و بعد او را به داخل خانهاش برد تا از او پذیرایی کند، اما موش موشک با غرور به موش کوچولو و کارهایش نگاه میکرد. موش موشک با دیدن غذاهای سادهای که موش کوچولو آورد، تصمیم گرفت او را به شهر ببرد و از نزدیک زندگی در شهر را به او نشان دهد.