چوپان کوچولو و درهی سبز
داستانهای حیوانات
این داستان قصه چوپان کوچولویی است که مسئول نگهداری از گوسفندان یک ده بود. او بعد از اینکه گوسفندان را به دشت میبرد زیر یک درخت مینشست و شروع به نیزدن میکرد و از گوسفندان غافل میشد. سگ گله هم با شنیدن صدای نی چوپان کوچولو به خواب میرفت. یک روز در حالی که چوپان کوچولو مشغول نیزدن بود، گرگ به گله حمله کرد و یکی از بچه گوسفندان را زخمی کرد. چوپان کوچولو از اینکه حواسش به گوسفندان و نگهداری از آنها نبودهاست ناراحت بود به همین خاطر تصمیم میگیرد که ...