سبد سفارش شما خالی است!

در این داستان تخیلی حکایت جنگلی بازگو می‌شود که در آن درخت بزرگ و تنومندی گل‌های بسیاری داشت. آن سال بهار زود رسید. برگ همة درختان جنگل، سبز شده بود اما بر روی شاخة بزرگ‌ترین درخت جنگل برگ‌های سفید روییده بود. در یک روز بهاری بر بالای جنگ پرنده‌ای سفید دیده شد. پرنده پس از ماجراهای بسیار برگ‌های درخت بزرگ را تبدیل به پرنده کرد. سپس با منقارش به درخت ضربه زد و درخت آتش گرفت و سوخت. پس از آن از میان خاکسترش یک نهال رشد کرد و درخت دوباره زنده شد.