آن روزها رفتند
داستان حاضر بیانگر ماجراهایی است که در سرزمینهای فارسی زبان آسیای میانه یعنی((تاجیکستان)) و بخشهای جنوبی((ازبکستان)) به وقوع میپیوندد .در این کتاب با سرگذشت دختری به نام ((شراره)) و دیگر اعضای خانوادهاش آشنا میشویم . ((شراره)) دختری است زیبا که در خانوادهای متعصب زندگی میکند .پدر او مردی لاابالی است که به دلیل خوشگذرانیهای خود تمام سرمایه خانوادهاش را نابود میسازد .((شراره)) و برادر و خواهرهایش به سختی و با فداکاریهای مادر روزگار را سپری میسازند .هنگامی که((شراره)) پانزده ساله میشود دلباخته پسری به نام ((رایکا)) میگردد .از طرفی پدرش سعی دارد که او را به اجبار به عقد شخصی به نام((حبحاب)) درآورد ;اما شراره ....